غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه در نشست هماندیشی با نخبگان حوزه و دانشگاه طی سخنانی گفت:«ما در نظام حکمرانی با سلسلهدوگانههایی مواجهیم؛ شما نخبگان کمک کنید تا بر این دوگانهها فائق آییم. برای مثال، ارائه طریق کنید که چگونه اتخاذ تدبیر کنیم که هم مقولات اجتماعی و قضایی شفاف اعلام شود (تا از این طریق، آگاهیبخشی و بازدارندگی ایجاد شود) و هم این شفاف اعلامکردنها، منتهی به اشاعه فحشا نشود. گاه بیان برخی از موارد و مقولات علاوه بر آنکه اشاعه فحشا محسوب میشود، تهییجکننده دیگران به ارتکاب فساد نیز هست. طبق شرع و قانون ما، ورود به حریم خصوصی افراد و تجسس در احوالات اشخاص، غلط است؛ حال آنکه در بسیاری از کشورها برای کشف جرائم سازمانیافته به این قبیل امور متوسل میشوند؛ در اینجا ما باید چه کنیم؟»
محسنیاژهای در بیان شفافسازی در قوه قضائیه گفت:«طرفدار بیش از ۲۰ ساله برگزاری دادگاههای علنی هستم؛ دادگاهی که رسانه در آن حاضر باشد و تلویزیون پوشش بدهد. قانون جلوی انتشار علنی محتوای دادگاهها را گرفته است. قانون اساسی میگوید دادگاه باید علنی باشد. میگویند دادگاه علنی باشد، اما اسم نبرید، سمت نگویید و حتی چهره فرد متهم هم مشخص نباشد. البته ما هم بهعنوان قوه قضائیه باید کیفرخواست و رسیدگیهایمان استحکام داشته باشد که اینگونه نشود فردی با ۱۰ اتهام به دادگاه برود و در اتهامها تبرئه شود. من معتقد به برگزاری دادگاهها به صورت علنی و انتشار عمومی محتوای دادگاهها هستم؛ البته به استثنای مواردی که قانون اساسی منع کرده است. اما باید توجه داشت که قانون، اجازه انتشار عمومی همه دادگاههای علنی را نمیدهد.
از سویی دیگر این سوال مطرح است که وقتی اتهام انتسابی به یک متهم در جریان دادگاه اثبات نمیشود و او تبرئه میگردد، آیا به واسطهی انتشار عمومی محتوای دادگاههای رسیدگی به اتهام او، به اعتبار و حیثیت خودش و خانوادهاش لطمه وارد نمیشود؟ بنابراین من معتقدم علنی بودن دادگاهها که در قانون اساسی قید شده باید مترادف با انتشار عمومی آنها باشد؛ البته مشروط به آنکه کیفرخواستهای صادره از دادسراهای ما به قدری از اتقان و استحکام برخوردار باشد، که در جریان جلسات رسیدگی در دادگاهها، این کیفرخواستها غالباً با رأی صادره منطبق باشند و یا حداقل بهطور کامل نقض نشوند.»
رئیس قوه قضائیه در ادامه افزود:«دادگاههای رسیدگی به جرائم اقتصادی و برخورد با اخلالگران و مفاسد اقتصادی با شدت و قاطعیت بیشتر و عالمانهتر و با لحاظ جهات قانونی مختلف، در حال برگزاری است. همه ما باید ملتزم به قانون باشیم؛ اگر هر کس بخواهد سلیقهای عمل کند، سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ البته قانون نیز باید پایدار، مستحکم و همهجانبه باشد و جهات جامعهشناختی و شرایط زمانی در آن لحاظ گردد. همچنین قانون باید قابلیت اجرا داشته باشد.»
سیدحسن خمینی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی طی سخنانی با تأکید بر توجه به فقه تحزب، گفت:«این حوزه، موضوع پیچیده و دشواری دارد که به عنوان مثال، جنبه حجیت رأی شورا از مباحث مهم آن است. البته در این زمینه کارهایی صورت گرفته است.»
وی با اشاره به یکی از آیات قرآن در خصوص دشواری کار پیامبران و ظنین شدن آنان به وعدههای الهی، گفت:«حضرت مسیح(ع) که جزو پیامبران اولوالعزم بود نیز هنگام به صلیب کشیده شدن گفت، قرار ما این نبود! یعنی خداوند در بعضی مراحل کار را آنقدر سخت و پرپیچ و خم میکند که یک پیامبر او نیز چنین سخن میگوید؛ اما به تعبیر قرآن، نصرت الهی دقیقاً در همین مواقع میرسد.
دنیا پر پیچ و خم است و مواقعی وجود دارد که در آن انسان باید با فتح بر نفس بر خود، بر آن موقعیت مسلط شود؛ گاهی هم کار سختتر میشود که در آن انسانها باید محکم بر عقاید خود بایستند. در چنین مواقعی است که همراهان و همدلان واقعی مشخص میشوند. اعضای حزب موتلفه نیز در لحظاتی که کار به مو رسیده بود، به دلیل ایمان قلبی بالا یا اعتماد به امام یا نان حلال بر موضع خود ایستادند.» سیدحسن خمینی در ادامه افزود:«خدا نکند پرچم بیفتد! آنگاه رفقای دیروز هم سنگ میزنند.
در این شرایط چه باید کرد؟! در این شرایط باید کار جمعی انجام داد. شرایطی که امام به اعضای حزب گفتند دور هم جمع شوید مربوط به روزهای سخت بود. در کار انسانی دو به علاوه دو ممکن است صد شود! کار انسانی نیروهای همدل و همراه میخواهد و اینجاست که حرکتآفرین میشود. در شرایط سخت، کار جمعی لازم است. اگر در شرایط فتح و ظفر کار جمعی صورت نگیرد، ممکن است احساس نیازی هم به وجود نیاید، اما در شرایط سخت دور هم جمع شدن برای اطمینان دادن به همدیگر، شنیدن سخن همدیگر و جلوگیری از تذبذب؛ از نان شب واجبتر است و این سخن فراتر از موضوع تشکیلات یک حزب صدق میکند. در این شرایط یأس انسان را فرا میگیرد.
یأس آفت فعالیت انسانی است و اولین وظیفه فعالیت انسانی یأسزدایی است. این بسیار مهم است که در شرایط سختی انسانهای باورمند دچار یأس شوند. نباید به دروغ بگوییم وضع خوب است، اما باید بگوییم ما میتوانیم از این وضعیت پلهای برای حرکت رو به جلو بسازیم؛ هزار مشکل داشتهایم، اما میتوانیم. امروز مهمترین نقطه هدف در ملت ما امید است.
اگر امید ما بکشند، ما مردهایم. هر ملتی با امید زنده است. در طول یک مسیر عصبانیت و ناراحتی هست، اما انسان سریعاً باید توانایی خود را بازآفرینی کند.» وی با تأکید مجدد بر انجام کار جمعی و از بین بردن یأس در جامعه با ارائه تحلیل درست از واقعیت، گفت:«دشمنان امید مردم را هدف گرفتهاند، اما در عین حال بر اشتباهات هم نباید چشم بست. اشتباه حکومتهای حزبی در شوروی کمونیستی همین نقطه بود که اشتباهات خود را توجیه میکردند. کسانی که در سطح ملی یا حزبی کار جمعی میکنند نباید بر روشها اصرار کنند. روشها ممکن است اشتباه باشد؛ فقط آرمانهاست که تغییر نمیکند.»