جامعه ما برای کاهش تنشها، بهبود حکمرانی و افزایش اعتماد عمومی به تصمیمگیریهای منطقی و مبتنی بر واقعیت نیاز دارد. عقلانیت سیاسی میتواند از اشتباهات گذشته جلوگیری کرده و مسیر توسعه را هموار کند.
عقلانیت سیاسی به معنای تصمیمگیری و سیاستورزی مبتنی بر منطق، شواهد و مصلحتهای بلندمدت، بهجای هیجان، تعصب یا منافع کوتاهمدت است. سیاستمداران و جوامعی که از عقلانیت سیاسی برخوردارند، مسائل را تحلیل کرده، پیامدهای تصمیمات خود را ارزیابی میکنند و راهکارهایی اتخاذ میکنند که منافع عمومی را تأمین کند. این مفهوم در تقابل با سیاستهای احساسی، پوپولیستی یا ایدئولوژیک محض قرار دارد.
پیمان خواجوی، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: عقلانیت سیاسی را میتوان از دو منظر بررسی کرد. نخست، بُعد مفهومی آن است که بر اساس آن تصمیمگیریها و مواضع سیاسی باید بر پایه منطق، استدلال و تحلیلپذیری شکل بگیرد. سیاستگذاری و انتخابهای سیاسی زمانی کارآمد خواهند بود که مبتنی بر تجربیات گذشته، تحولات دنیای مدرن، یافتههای علمی و درک عقل جمعی باشند.
وی افزود: این رویکرد موجب میشود که سیاستمداران و تصمیمگیران بتوانند از تصمیمات خود دفاع کنند و راهکارهایی را برگزینند که علاوه بر تأمین منافع ملی، پایداری و مشروعیت بیشتری نیز داشته باشند. در یک نظام عقلانی، تصمیمات صرفاً بر اساس هیجانات، فشارهای مقطعی یا تعصبات ایدئولوژیک اتخاذ نمیشوند، بلکه با در نظر گرفتن تمامی جوانب و پیامدهای آنها در کوتاهمدت و بلندمدت، بهگونهای انتخاب میشوند که بیشترین سود را برای جامعه به همراه داشته باشند.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: دومین بُعد عقلانیت سیاسی، پرهیز از افراطگرایی است. تجربه نشان داده است که بسیاری از چالشهای سیاسی و اجتماعی کشور، نتیجه تصمیمات و رویکردهای افراطی بوده است. سیاستهایی که بدون در نظر گرفتن مصلحت عمومی و واقعیتهای موجود اتخاذ میشوند، در نهایت هزینههای سنگینی به جامعه تحمیل میکنند. امروز، یکی از مهمترین ضرورتهای عرصه سیاست، حرکت به سمت اجماعسازی و کاهش تأثیر رویکردهای افراطی در حوزههای مختلف، از سیاست داخلی گرفته تا سیاست خارجی و اقتصاد است. پرهیز از افراطگرایی و اتخاذ رویکردهای میانهرو و عقلانی میتوا